شعر در مورد اسم امین ، عکس اسم امین جان برای پروفایل و عکس کیک تولد

شعر در مورد اسم امین

شعر در مورد اسم امین ، عکس اسم امین جان برای پروفایل و عکس کیک تولد

شعر در مورد اسم امین ، عکس اسم امین جان برای پروفایل و عکس کیک تولد همگی در سایت سارونه.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد اسم امین

ای ساقه شکسته، یک بار دیگه گل کن
شعر امین شروع شد، اشکاتو کنترل کن
آی قصه قصه قصه، نون و دل شکسته
مادری که با گریه، سر سفره نشسته
از گریه های هر شب، مثل همیشه خسته اس
دیگه تموم راه ها، بیراهه، یا که بسته اس
از سفره بی نمک، بوی غریبی می آد
پرنده گرسنه، دونه و آبی می خواد
کار تو خونه، کلفتی، هزار تا ضامن می خواد
رخت شستن شبونه، پیر آدم در می آد
لالایی های مادر هرشب ادامه داره
با بچه هاش می شنون، ماه و شب و ستاره :
لالا لالا لالایی، چه بچه های نازی
از چشماتون می باره صدق و صفا و پاکی
مادرتون بمیره، امشب گرسنه بودین
درهای آرزو رو دوباره بسته بودین
دیگه برای صورت، سیلی اثر نداره
اون که نشسته بالا از ما خبر نداره
اون که حیاط خونش، یه باغ پر درخته
خب درد مارو هیچ وقت نمی تونه بفهمه
اونا که زور و ثروت پشت و پناهشونه
دم زدن از عدالت، ابزار کارشونه
نگاه زیر چشمی، خواب تو چشا دمیده
به خاطر دل تو، بازم ادامه می ده
دیگه جواب تکبیر، الله اکبری نیست
تو لوله تفنگا، شاخه مریمی نیست
دیگه گذشت قدیما، که تا می گفتی الله
جوونه که جون می ده، پله ات می شد تا بالا
حالا رمق نمونده واسه جوون خسته
جوونی که غریبه اس، با آرپی جی با ژ – ۳
از وقتی چش وا کرده دنبال نون دویده
این در و اون در زده، خسته شده، بریده
حالا واسه دل من از غصه و غم نگو
از این همه شغالی که در کمینن نگو
آهوی بی دفاعی که مثل من می شه
می دونه آخر کار، شکار دشمن می شه
دشمنی که اگر چه خبیث دیگه مثش نیست
بازم خوبه که حالا، نقاب به صورتش نیست
نقابی که مادر رو ، واسه خدا تشنه کرد
کآخرش از تشنگی، تو خونه ای سکته کرد
اما می آد کسی که اسب سفیدی داره
شاخه های مریمو، توی دلا می کاره
ای که در این حوالی حق یتیمو خوردی
یه روز می آد که بگی، کاش پیش از این می مردی
آی قصه قصه قصه ، کلی دل شکسته
مادری که با خنده ، پیش خدا نشسته
این اعتراض خاموش، سنگ قبر شکسته
تکبیرای بی جواب، چی دهنا رو بسته؟!!

⇔⇔⇔⇔

شعر زیبا در مورد اسم امین

وزیر مشرق و مغرب امین مکه و یثرب

که هیچ ملک ندارد چنو حفیظ و امین را

شعر قشنگ در مورد اسم امین

ناز ابروی توام،گل می دهد جان آفرین

بلبل مستت منم،نیست ناله ام بانگ حزین

گوشه ی چشم تو را بگزیده ام چون لانه ای

عشرتم بر هم مزن گر کرده ای بر من کمین

کُنج ابروی تو و زلف سیاهت سایه ام

خوش نسیمی،گر تو باشی اوّلین و آخرین

لحظه لحظه ناله ای سر می دهم جان آفرین

بویه دارم گر که باشد این برایت دلنشین

نرگس مستی،تمنّای کناری می کنم

نافه ای خوشبو ببخشا و مرا کن همنشین

جملگی گفتم،همانا که تو را باشم((امین))

این بدان که جز وصالت هیچ نخواهم و همین

⇔⇔⇔⇔

شعر عاشقانه در مورد اسم امین

مأمون امین را تو می ران که رو ای خاین

وان غیرت رهزن را بر روح امین می کن

⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد اسم امین

فی البداهه های لپ تاپی من و برادرم

شبی بی خواب مهتاب و ؛ نمی شد صبح ؛ جانانم حسن

خیال ش ….. راه دل ، می زد ؛ کمندش بود ؛ و دستانم

نه در خوابم ؛ که بیدارم ؛ هراسانم ؛ ز گم گشتن امین

که شب تاریک ؛ و دیدَ م کم ؛ نمی دانم ؛ نمی دانم

تو … بر اسب سفید خود ؛ سواری تیز می تازی حسن

من ام ؛ دل ، در گرو مانده ، که می دانی ….. که می مانم

برایت نقشه ها دارم ؛ اگر گیرم ؟ سر زلفت……. امین

کشم بر سینه ؛………… چسبانم؛ بگویم ؛ ……..تا که قربانم

تو چشمت عاشقی دارد ؛ خودت هم نیز می دانی حسن

و بعضی نیز می دانند ؛ و من هم نیز می دانم

بیار آهسته آن صورت ؛ موازی گونه ها ، با هم امین

من این خواهم تو گر خواهی ؛ بچسبان ؛ تا ، بچسبانم

بدون عشق دلگیرم ؛ بدون عشق می میرم حسن

بدون عشق من پیرم ؛ بدون عشق داغانم

بیا یک شب شجاعت کن ؛ مثالم نیز عادت کن امین

خیال خویش راحت کن ؛ بچرخانم ؛ بچرخانم

به قلب و ر وح می مانی ؛دو چشمت سخت بارانی حسن

نمی دانم ز یار انی ؛ ولی من جزو یارانم

امین شاهد نمی خواهد ؛ چنین سرمایه می کاهد امین

به یک گل بوسه می بخشد ؛ ز تا مغرب ؛ خراسانم

بهترین شعر در مورد اسم امین

امین باش ار همی ترسی ز مار آن جهان کز تو

به کار اینجا امین باشی ز مار آنجا امان بینی

⇔⇔⇔⇔

زیباترین شعر در مورد اسم امین

قسم می دهم من به برق دوچشم یتیم /
به آن نوگل واشـــــــــــده در نسیم

به آن چشم گریان بیمارسخت / که نالان بیافتــــــــاده برروی تخت

به آن عاشقی کو دلش مبتــــلاست / نه دوری نه دیدار خواهدکه هردوبلاست

به آن تک درختی که میوه قدش کرده خم /
به انجیرو زیتون به عصروقلم

به ساحـــــل به دریا به کوه وچمن / به جنگل به فردا به نور وســـــــخن

به امروزو دیروزهرماه وهر هفته اش / به سوگ وبه عیدوبه اشک و به گلخنده اش

رهایی بده دردمند درمانده را/
که بااشک دیده ببیند ورق های پرونده را

گزارش ورق های آن دکتر نازنین / که بنوشته این است و روزهای اوآخرین

گشایش بده قرض آن بینوایان بیخانمان/ بده نور دیده به کورو به عاجز توان

زپولدار ما ای خدا،جان افاده فراوان بگیر/ به بی پول ماسهـــل و آسان بگیر

به پولدار انسان وخیّـــرسلامت بده / به بی پول ترسو حمایت شجاع رالطافت بده

قسم می دهم ای خدا ای پنـــــاه امین / به لطفت ببخشــــا گناهان این کمترین

⇔⇔⇔⇔

جدیدترین شعر در مورد اسم امین

هر که از سر نبی گیرد نصیب

هم به جبریل امین گردد قریب

شعر درباره اسم امین

..وهم…

زندگی می گذرد

در لب جوی و اوهام و خیال

کلبه ای ساخته ام بر لب جوی

این جوی روان

پر ز وهمو گمان

وهر روز شفق

تن به آن اب من می شویم

و به افق می نگرم

و به گوش شبنم تر می خوانم

به آرامی یک خواب قشنگ

گه کوتا ه و بلند

عشق را زمزمه کن

در آغاز سخن

در آغاز نگاه

در آغاز سکوت

در آغاز نفس

عشق را زمزمه کن

همه وقت همه جا

عشق را زمزمه کن

عشق را زمزمه کن

…امین .

⇔⇔⇔⇔

شعر زیبا درباره اسم امین

دگر بقیه ابدال شیخ امین الدین

که یمن همت او کارهای بسته گشاد

⇔⇔⇔⇔

شعر قشنگ درباره اسم امین

عالم عادل امین شرق و غرب

سرور آفاق شمس الدین حسین

شعر عاشقانه درباره اسم امین

حشمت قاضی امین باید، درین ره بدرقه

دانش قاضی امین زیبد، درین در پادشا

⇔⇔⇔⇔

شعری درباره اسم امین

خدای، مشرق و مغرب به ایلخان دادست

تو بر خزاین روی زمین حفیظ و امین

⇔⇔⇔⇔

بهترین شعر درباره اسم امین

امین مشرق و مغرب که ملک و دین دارند

به رای روشن او اعتماد و استظهار

زیباترین شعر درباره اسم امین

امین و بد اندیش طشتند و مور

نشاید در او رخنه کردن بزور

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *